فرض کنید شما یک روش جدید اختراع کردید که مزهی غذا ها را متفاوت و خوشمزه میکند. شما اطمینان دارید همانطور که خانواده و دوستانتان غذا های پخته شده به وسیلهی این روش را دوست داشته اند؛ جهان نیز عاشق آن خواهد شد. بنابراین شما تصمیم میگیرید که تجارت خود را آغاز کنید. هدف شما به این صورت میشود:
کل دنیا طعم متفاوت غذا های ابداع شدهیتان را بچشند.
البته که برای ایده پردازی نباید محدودیتی گذاشت اما این هدف برای شروع کمی بلند پروازانه است. بنابراین تصمیم میگیرید که با نسخهی MVP شروع کنید که در این مثال این نسخه میتواند تاسیس یک رستوران کوچک در یک شهر باشد.
شما یک محل خوب در محدودهی مرکز شهر را به مدت یک سال اجاره میکنید؛ و کاری که میماند این است که منتظر مردم باشید تا به رستوران شما بیایند. اما تنها مشکل این است که آن ها نمیآیند؛ مردم چیزی که شما میفروشید را دوست ندارند؛ به همین سادگی... حالا شما ماندهاید و یک سال اجاره نامه و درآمد صفر. در اینجا ضرر ها را متحمل میشوید. اما صبر کنید، آیا شما MVP را درست انتخاب کرده بودید؟
دقیقا این جایی هست که افراد در مفهوم MVP اشتباه میکنند. برای ساختن یک نسخه ی MVP ابتدا از خود بپرسید:
محصول یا خدمت شما چه ارزشی را به مشتری پیشنهاد میدهد؟ (ارزش پیشنهادی شما به مشتری چیست؟)
در مثال ما ارزش پیشنهادی رستوران نیست؛ بلکه مزهی متفاوت غذاست. و MVP شما باید مطابق با ارزش “مزه ی متفاوت غذا” که برای مشتری اهمیت دارد، تنظیم گردد.
آیا شما به یک رستوران کامل نیاز داشتید تا مزهی متفاوت غذای ابداعیتان تست شود؟ بهتر بود در یک رویداد نزدیک یک غرفهی غذا راه اندازی کنید؛ شاید در این صورت با هزینهی کمتری متوجه میشدید که مردم بخشی از مزهی متفاوتی که ابداع کردهاید را دوست ندارند درصورتی که از ادویه هایتان استقبال زیادی شده است و این به شما اجازه میداد که تکرار کنید و یاد بگیرید و سلیقهی مشتریان را بفهمید و محصول خود را ارتقاء دهید تا فروشتان تضمین شود.
نسخهی MVP یک نتیجهی ساده از محصول نهایی تقلیل یافتهی شما نیست؛ بلکه نوعی یادگرفتن با حداقل امکانات و منابع است. به مثال های زیر توجه کنید:
دراپ باکس قبل از این که حتی یک محصول قابل ارائه به بازار داشته باشد، یک ویدیوی 3 دقیقهای ارائه داد که در آن ارزش های پیشنهادی پلتفرم به جامعهی هدف به سادگی بیان شده بود. افرادی که این ویدیو را نگاه کردند از این ارزش پیشنهادی خوششان آمد و لیست انتظار دراپ باکس یک شبه به 75000 مشتری رسید!
بنیان گذار زاپس تصور میکرد اگر سایت فروش آنلاین کفش را راه اندازی کند تمام مردم جهان از او خریداری خواهند کرد. او برای این که فرض خود را ارزیابی کند، از صاحبان فروشگاه های کفش خواهش کرد که از محصولات آن ها عکس بگیرد و در سایت خود با قیمت های تمام شدهی فروشگاه ها قرار دهد. زمانی که درخواست ها برای خرید کفش در سایت ثبت میشد، او به فروشگاه های همکار میرفت و از آن ها میخواست که محصول را به مشتریانشان ارسال کنند. این نسخهی MVP مقیاس پذیر نیست اما کار خودش را در خصوص سنجیدن بازار انجام داد و به سوال «آیا ارزش پیشنهادی مطابق با خواستهی مشتری است؟» پاسخ داده شد.
درنهایت نسخهی MVP باید بتواند کافی بودن ارزش پیشنهادی محصولی که در آینده به مشتری ارائه خواهد شد را ارزیابی کند.